آبی دریا
|
سلام بابام میگه حالا که وبلاگ درست کردی برای چی توش چیزی نمی نویسی. راستش من خودم اینو قبول دارم و سعی می کنم که بیشتر برای دوستانم و شما بزرگترها مطلب بنویسم. راستی بگم برای چی خیلی دیر توی وبلاگم مطلب نوشتم؟ می گم، من چند وقتی بود که لثه هام خیلی درد و خارش شدیدی داشت، طوری که چند بار هم تب کردم. پس از مدتی دیدم که از لثه هام یه چیزای سفتی بیرون آمد . بعدأ بابام به من گفت که اینها دندون هست. بابا برای اینکه من درد کمتری داشته باشم دستاشو تمیز می شوره و لثه های منو ماشاژ میده. من هم از این کار خیلی خوشم میاد و بعضی وقتها هم یواشکی انگشت بابارو گاز میگیرم و... خلاصه الان من دو تا دندون دارم که خیلی هم دوستشون دارم، چون خیلی به دردم می خوره. و اما یه چیزی برای شما بزرگترها بگم: « ما بچه ها وقتی که دندون در میاریم خیلی بی قرار می شیم و گریه میکنیم. لطفأ کمی بیشتر به ما توجه کنید، و اگر میتونید با دست های تمیز لثه های مارو ماساژ بدین». ما همه شمارو دوست داریم. [ یکشنبه 84/2/18 ] [ 1:13 عصر ] [ امیر حسین مجیدی ]
[ نظرات () ]
|
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |